دنیای راز دار



گفته بودم پیش از این گلخانه ی رنگ من است

حال می گویم جهان پیراهن تنگ من است

استخوان های مرا در پنجه آخر خرد کرد

آنکه میپنداشتم چون موم در چنگ من است

دوستان همدلم ساز مخالف می زنند

مشکل از نا سازی ساز بد آهنگ من است

از نبردی نا برابر باز می گردم! دریغ

دیر فهمیدم که دنیا عرصه ی  جنگ من است

مرگ پیروزی است وقتی  دوستانت دشمن اند

مرگ پیروزی است اما مایه ی ننگ من است

از فراموشی چه سنگین تر به روی سینه ؟!کاش

پاک می کردی غباری را که بر سنگ من است

فاضل نظری


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها